شش‌ضلعی فروپاشی راهبردی رژیم صهیونیستی
شش‌ضلعی فروپاشی راهبردی رژیم صهیونیستی
جمهوری اسلامی ایران در این جنگ نشان داد که نه‌فقط در مرزهای خود، بلکه در عمق جغرافیای دشمن، ابتکار عمل راهبردی و ابزارهای آفندی دقیق و قابل اعتماد دارد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیر هراز» به نقل از «بلاغ» سردار سیاوش مسلمی| نظام سلطه در برابر جمهوری اسلامی ایران، دیگر نه با یک کشور صرف، بلکه با یک منظومه تمدنی مقاوم و دارای مؤلفه‌های متراکم اقتدار مواجه است؛ منظومه‌ای که نه در سازمان ملل ثبت شده، نه تابع توازن قواست، و نه با لبخند قدرت‌ها معامله می‌شود.

جنگ رژیم صهیونیستی علیه ایران، اگرچه از نظر زمانی ۱۲ روز بیشتر به طول نیانجامید، اما از حیث ابعاد، آثار و نتایج راهبردی، یک جنگ جهانی فشرده بود؛ جنگی که معادلات نانوشته و پنهان غرب آسیا را به‌هم ریخت و پایه‌های موجودیت رژیمی جعلی را بیش از هر زمان دیگر، سست و لرزان ساخت.

اما راز این پیروزی در چیست؟ چرا رژیمی که سال‌ها با توهم گنبد آهنین زندگی می‌کرد، امروز حتی در برابر پهپادهای نقطه‌زن نیز احساس امنیت نمی‌کند؟ و چگونه است که آمریکا با همه طمطراق نظامی‌اش، نتوانست حتی یکی از اهداف راهبردی خود را در این تقابل محقق کند؟

پاسخ این پرسش‌ها را باید در شش ضلعی فروپاشی صهیونیسم در جنگ اخیر جست‌وجو کرد؛ شش ضلعی‌ای که اضلاع آن، بنیادهای سیاسی، امنیتی، روانی و نظامی رژیم غاصب را از درون فروپاشاند.

۱. عبور ایران از دکترین موازنه غیرمستقیمرژیم صهیونیستی، دهه‌ها در توهم “میدان بی‌پاسخ” زیسته بود. دکترین موازنه غیرمستقیم ایران با تکیه بر جبهه مقاومت، گرچه بازدارنده بود، اما هنوز دشمن را در میدان نبرد مستقیم آزمایش نکرده بود. ایران این‌بار بدون واسطه، با هویت رسمی و تمام‌قد وارد صحنه شد. موشک‌هایی که بر خاک حیفا و تلاویو فرود آمدند، نه نام حزب‌الله داشتند و نه انصارالله؛ این‌بار «ایران اسلامی» آدرس فرستنده بود و «رژیم صهیونیستی» گیرنده. این تحول راهبردی، خط قرمز دشمن را به خط آغاز ما تبدیل کرد.

۲. فروپاشی سناریوی “فلج‌سازی اولیه”در تمام دکترین‌های نظامی، اصل غافلگیری و ضربه نخست، نقش تعیین‌کننده دارد. رژیم صهیونیستی با تکیه بر کمک‌های اطلاعاتی آمریکا و ابزارهای جنگ الکترونیک، تصور داشت می‌تواند در شب اول، ایران را فلج کند؛ اما نه‌تنها ساختار نظامی و اطلاعاتی ایران ضربه نخورد، بلکه با تدبیر فرمانده معظم کل قوا در ترمیم ساختار، پاسخ سریع، سنگین و متوازن ایران، دشمن را در شوک اولیه فروبرد. این شکست نه‌فقط فنی، بلکه شکست نظریه عملیات آمریکا و اسرائیل در جنگ پیش‌دستانه بود.

۳. مدیریت تنش هوشمند با آمریکا و حمله کنترل‌شده به العُدیدایران با یک تدبیر پیچیده امنیتی، در عین آنکه آمریکا را مسئول همراهی با صهیونیست‌ها معرفی کرد، اما از ورود به دام طراحی‌شده پنتاگون خودداری کرد. حمله دقیق به پایگاه العدید در قطر، یک پیام چندوجهی بود: به آمریکا فهماند که نقطه ضعفش در تیررس است، به کشورهای منطقه هشدار داد که همراهی با رژیم صهیونیستی بی‌هزینه نیست، و به مردم خود نشان داد که ایران از حمله نمی‌هراسد، بلکه ضربه را با پاسخ درخشان و هوشمند می‌دهد، نه هیجانی و شتابزده.

۴. ابطال کامل پروپاگاندای اسرائیل درباره نابودی زیرساخت‌های ایرانصهیونیست‌ها در بوق و کرنا کرده بودند که حمله‌شان موجب نابودی مراکز موشکی، هسته‌ای و حساس ایران شده است. اما چند ساعت بعد، باران موشک‌های نقطه‌زن و یورش‌های پهپادی دقیق ایران، این ادعا را رسماً به خاک سپرد. دیگر هیچ خبرنگار مستقلی در جهان نیست که بدون خنده، ادعای تل‌آویو را تکرار کند. آنچه اتفاق افتاد، نابودی اعتبار اطلاعاتی، رسانه‌ای و بازدارنده دشمن در یک قاب بود.

۵. طوفان افکار عمومی و ایستادگی جبهه مقاومتدر حالی که رسانه‌های غربی کوشیدند روایت را وارونه کنند، اما تصاویر پناهگاه‌نشین‌های اسرائیلی، هشتگ‌های جهانی علیه جنایات تل‌آویو و راهپیمایی‌های ضدصهیونیستی در اروپا، آمریکا و حتی خود سرزمین‌های اشغالی، نشان داد که دیگر نمی‌توان با ابزار رسانه، واقعیت‌های میدان را پنهان کرد. هم‌زمان، جبهه مقاومت در غزه، لبنان، عراق و یمن در آماده‌باش رزمی، پشتیبان میدان بودند؛ یعنی دشمن با «امت واحده»، نه فقط یک کشور، طرف شده بود.

۶. شکست پروژه آشوب داخلی؛ ملت در کنار نظام ایستادصهیونیست‌ها و حامیان غربی آن‌ها در کنار جنگ سخت، به‌شدت بر روی “فتنه نرم” و تحریک افکار عمومی ایران حساب کرده بودند. آن‌ها در پی آن بودند که با روایت‌سازی، شایعه‌پراکنی و القای ناامنی، بخشی از جامعه را علیه نیروهای مسلح و حاکمیت تحریک کنند. اما آنچه روی داد، برخلاف تمام سناریوهای دشمن بود. ملت ایران، فارغ از گرایش سیاسی، مذهبی و قومی، یکپارچه و یکصدا در کنار نیروهای مسلح و رهبری ایستاد.

نه‌تنها خبری از اغتشاش و تنش نبود، بلکه مشارکت فعال مردم در پشتیبانی میدانی، همکاری اطلاعاتی، مقابله با شایعات و دفاع از جبهه مقاومت، دشمن را در عملیات روانی نیز شکست‌خورده و زمین‌گیر کرد.جمع بندی: آغاز مرحله بازدارندگی مؤثر فراسرزمینی جمهوری اسلامیاین جنگ، پایان یک درگیری نظامی نبود؛ آغاز رسمی مرحله بازدارندگی تهاجمی و فراسرزمینی ایران بود. پیام روشن و غیرقابل تردید این نبرد آن است که هر متجاوزی، پیش از محاسبه سود حمله، باید هزینه‌ نابودی کامل خود را نیز برآورد کند.

جمهوری اسلامی ایران در این جنگ نشان داد که نه‌فقط در مرزهای خود، بلکه در عمق جغرافیای دشمن، ابتکار عمل راهبردی و ابزارهای آفندی دقیق و قابل اعتماد دارد. این جنگ در همین ۱۲ روز برای صهیونیست‌ها، شکست و تحقیر را به یادگار گذاشت.و اما آنچه بیش از هر چیز، خمیرمایه این پیروزی عظیم بود، ملت بصیر، متحد و هوشیاری بود که نه‌فقط در جبهه رسانه‌ای، که در خط مقدم رصد و پشتیبانی امنیتی با دستگاه‌های اطلاعاتی همکاری کردند. این ملت، فقط تماشاچی میدان نبود؛ بلکه خود «میدان» بود.

انتهای خبر/