زندگی نامه شهید «نعمت الله نعمتى» از آمل
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیر هراز»، شهید «نعمت الله نعمتى» در چهارم مرداد ۱۳۴۳ هجری شمسی در روستای دنگپیا آمل بدنیا آمد.پدرش نجفقلی، کشاورزی می کرد و مادرش زینب نام داشت. تا پایان دوره متوسطه در رشته انسانی درس خواند و دیپلم گرفت. سپس به فراگیری علوم دینی و حوزوی پرداخت. طلبه و کشاورز بود.
نعمت الله نعمتى به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت. بیست و ششم اسفند ۱۳۶۳، با سمت تک تیرانداز در شرق رود دجله عراق بر اثر اصابت گلوله به سر و گردن شهید شد. مزار او در زادگاهش قرار دارد. برادرش حبیب الله نیز به شهادت رسیده است.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
وصیتنامه شهید «نعمت الله نعمتى» از آمل
بسم الله الرحمن الرحیم
آنهائى که در راه خدا کشته مى شوند مرده مپندارید بلکه زنده اند و در نزد پروردگارشان روزى مى خورند.
سخنم را شروع مى کنم به نام آن کس که ما را از نیستى به هستى کشانده است و به نام او که جهان و منظومه هاى شمسى را در عرض ۶ روز آفرید و به نام خدائى که زینت زبانها و یادگار جانها از نام او مى باشد و با یاد و نام اوست که دلها آرامش مى گیرد که همانا قرآن مى فرماید و ماباید هرلحظه به یاد خدا بیفتیم که شیطان در دل هاى ما نفوذ و لانه سازى نکند. پدر و مادر عزیزم! با سلام و درود بر شما و درود بر استقامت شما. همان طورى که شما مطلع هستید ما در موقعیتى از زمان قرار داریم که در این موقع به ما احتیاج مى شود و مى بینیم که اسلام و قرآن و دین ما را از طرف دشمنان ما مورد هجوم وحشیانه قرار دارد تا به خیال خام و پوچ خود این اسلام ما را از بین ببرند. اما این آرزو را به گور مىبرند.
پدر و مادر عزیزم! شما با از دست دادن یک فرزندتان به نام حبیب الله کمى برایتان سخت مى گذرد، سختى را تحمل کنید چون حبیب الله را خداوند تبارک و تعالى به شما داد و از شما گرفت و نبایستى ناراحت باشید و الان بنده که در جبهه هستم نمى توانم طاقت بیاورم که این خائنان و بعثیان مزدور و کثیف آمریکائى از خدا بى خبر بهترین عزیزان و بهترین جوانان ما را گرفتند و ما بایستى انتقام خون این شهیدان و برادرم را از این دشمنان بگیرم و اگر کشته شدم پیروزم و اگر هم بکشم پیروزم. پدر و مادر عزیزم! انسان هر موقعى که باشد از این جهان به جهان دیگر رخت برمى بندد و هر لحظه رفتنى است و یا کلى تر هر موجود جاندارى بى جان مى شود و چه بهتر است همه شان در جبهه جنگ علیه دشمنان اسلام و قرآن بجنگند و شهید یا کشته شوند و اگر ما لیاقت شهادت را داشتیم شهید مى شویم وگرنه نمى شویم و یا به عبارت دیگر هرچه خدا خواست همان خواهد شد و اگر کشته شوم به یارى الله لااقل برادرمان را که در دو سال و چند ماه پیش از دست دادیم او را ملاقات مى کنیم و اگر شما از بنده ناراحتى دیده اید با بزرگى خودتان ما را عفو و بخشش کنید تا از همدیگر راضى باشیم و شما در مراسم من زیاد ناراحتى نکنید و بنده را در روستای مان در کنار برادرم دفن کنید و شما خانواده عزیزم از هم راضى و خشنود باشید تا خدا از شما راضى باشد و همان طورى که شما اطلاع دارید این همه رزمندگانى که در جبهه جنگ حضور دارند آنها مثل ما انسانند و دوست دارند در بین خانواده خودشان باشند و زندگى کنند اما مى بینند که اسلام در خطر است دین و قرآن در خطر است و نمى توانند طاقت بیاورند و علیه دشمنان اسلام به نبرد برمى خیزند و آنقدر مى جنگند تا پیروز شوند و بنده از شما مى خواهم که زیاد مراسم بپا نکنید و خودتان را زیاد ناراحت نکنید و صبر داشته باشید و شما باید الگوى دیگر خانواده هاى شهدا باشید.
سلام مرا به تمام دوستان و آشنایان برسانید و به آنها بگوئید که همیشه در خط ولایت فقیه باشند.
خداحافظ همگى شما
فرزند حقیر شما نعمت الله نعمتى