زندگی نامه شهید سیدحسین باقرپور دون از آمل
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیر هراز»، شهید «سیدحسین باقرپور دون» در هشتم شهریور سال ۱۳۵۳ در روستای دون سر از توابع شهرستان آمل دیده به جهان گشود. پدرش سید مهدی و مادرش فیروزه نام داشت .تا چهارم ابتدایی درس خواند. به عنوان بسیجی در جبهه حضور یافت سرانجام در دوم اردیبهشت سال ۱۳۶۶ در بانه توسط نیروهای بعثی عراقی به شهادت رسید .
پیکر پاک این شهید طی مراسم باشکوهی با حضور امت حزب الله؛ شهید پرور و همیشه در صحنه شهرستان هزار سنگر آمل تشییع و در در روستای دونه سر آمل به خاک سپرده شد.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
وصیتنامه شهید «سیدحسین باقرپور دون» از آمل
«و لاتحسبن الذین قتلوا فى سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون»
(گمان نکنید کسانى که در راه خدا کشته شده اند مرده اند. بلکه زنده اند و نزد پروردگار خود روزى مى خورند.)
نکند که در رختخواب ذلت بمیرید که على در محراب به شهادت رسید. نکند در حال بى تفاوتى بمیرید که حسین(ع) در میدان جنگ به شهادت رسید.
اى مادران، نکند در رفتن فرزندانتان به جبهه بترسید که مادر وهب فرمود، سرى را که در راه خدا داده ام پس نمى گیرم. ولى پیام من به مردم حزب الله ایران این است که امام مان چه مى گوید. براى چه این خون ها به زمین مى ریزد. کسى که فکر مى کند ما راه على ها و حسین ها و على اکبرها و عباس ها را ادامه مى دهیم.
اى مادران و اى دوستان و اى اقوام و خویشان مبادا در عزادارى من گریه کنید. چون آن دشمنان و آن خدانشناسان مى بینند و خوشحال مى شوند. باید کارى کنید که نگذارید دشمنان اسلام خوشحال شوند.
سنگرسازان بى سنگر
پدر و مادرم، ناراحت نباشید که فاطمه زهرا (س) سرم را روى زانوى خود قرار مى دهد.
پدرم، ناراحت نباش که به جاى تو اباعبدالله الحسین سرم را روى زانوى خود قرار مى دهد. شما باید خوشحال باشید که فرزندتان را به اسلام و قرآن هدیه کردید. چه خوش باشد که خداوند بزرگ جانى به آنها داده است که دوباره در راه رضاى او مصرف کنند.
یک وصیت به پدر عزیزم دارم و این است که پدرم شما سنگرسازان بى سنگر هستید. شما را به جان امام قسم مى دهم که راهم را ادامه دهید و از سپاه کناره گیرى نکنید و تو برادرم اسلحه ام که در جنوب کشور افتاده است نگذار که همین طور بر زمین بماند و راه برادرت را ادامه بده.
حفظ حجاب
خواهرم حجاب اسلامى را حفظ کن و حجاب تو کوبنده تر از خون من است. مبادا درس ات را ترک کنى. درسَت را تا آخر ادامه بده ولى این آخرین وصیت من است که پدرم و مادرم و برادرم و خواهرم فقط خواسته من این است که سر نماز دعا کنید که خداوند بزرگ گناهان مرا ببخشد. خوب دیگر مزاحم شما نمى شوم و از شما تشکر مى کنم که در تشییع جنازه من شرکت مى کنید.
به جبهه بیا، اى دل بیا، رزم دلیران ببین
به قلب صدامیان حمله شیران ببین
به هر طرف صف به صف نهاد جان را به کف
به حفظ دین و شرف بذل سر و جان ببین
به عشق حق مجهز شور شهادت به سر
به دشت خون، رهبر قدرت ایمان ببین
مردم آزاده را تن به رضا داده را
خصم بداندیش را سخت هراسان ببین
گشت به میدان جنگ عرصه به بعثیان تنگ
لطف الهى نگر شکست شیطان ببین
آنچه که شد در طبس معجزه اى بود و بس
به رزم آماده و گوش به فرمان ببین
مرا که به حسن رهبرى تن به رضا بسپرى
امید مستضعفان پیرو قرآن ببین
واعظ شرع میهن مجرى احکام ببین
نورها به جبین پیر جماران ببین
(سیدحسین باقرپور ۶/۱/ ۱۳۶۶ )