به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیر هراز»، به نقل از «بلاغ» سید علی آملی|در سالهای اخیر، شاهد گسترش پدیدهای نگرانکننده در عرصه فعالیتهای طبیعتگردی و بهویژه کوهپیمایی هستیم: برگزاری برنامههای موسوم به ورزش مختلط که در آن بانوان و آقایان بدون رعایت ضوابط شرعی، عرفی و امنیتی لازم، اقدام به کوهپیماییهای گروهی، اغلب شبانه و در مسیرهای دورافتاده میکنند. این فعالیتها، که گاهی تحت عنوان ورزش و نشاط تبلیغ میشوند، در حقیقت نوعی ولنگاری فرهنگی سازمانیافته را به نمایش میگذارند که پیامدهای مخرب فردی، اجتماعی و امنیتی به همراه دارد و متأسفانه مراجع ذیصلاح نیز نظارت و کنترل لازم را اعمال نمیکنند.
در نگاه اول، کوهپیمایی و فعالیت در طبیعت، امری سالم و پسندیده به نظر میرسد. اما مسئله، ماهیت مختلط و شرایط خاص برگزاری این برنامههاست. این برنامهها عموماً خارج از چارچوب نهادهای رسمی ورزشی و فرهنگی، و بیشتر از طریق شبکههای اجتماعی و گروههای خصوصی سازماندهی میشوند. فقدان مربی مجرب و متعهد، نبود ضوابط حرفهای برای تفکیک گروهها، اقامت در شرایط نامناسب و غیرمتعارف، و غفلت از رعایت حریمهای اسلامی و عرفی، از جمله ویژگیهای اینگونه برنامههاست. این شرایط، بستری را فراهم میآورد که بهراحتی میتواند به تضعیف ارزشهای اخلاقی، ایجاد زمینه برای مفاسد اجتماعی و به خطر افتادن کرامت انسانی شرکتکنندگان بینجامد.
از سوی دیگر، بُعد امنیتی این قضیه به هیچ وجه قابل اغماض نیست. کوهستان، محیطی بالقوه خطرناک است و نیازمند دانش فنی، تجهیزات مناسب و رهبری با تجربه میباشد. در این برنامههای خودجوش و بدون مجوز، اغلب هیچکدام از این ملزومات به صورت جدی رعایت نمیشود. خطر گم شدن، سقوط، سرمازدگی و حوادث غیرمترقبه برای شرکتکنندگانی که ممکن است تجربه کافی نداشته باشند، بسیار بالاست. فقدان نظارت نهادهای متولی مانند فدراسیون کوهنوردی، سازمان میراث فرهنگی و گردشگری و نیروی انتظامی بر این برنامهها، عملاً مسئولیتپذیری را از بین برده و خانوادهها و جامعه را در برابر عواقب احتمالی آسیبپذیر کرده است.
سؤال اساسی اینجاست: مراجع ذیصلاح کجایند؟ چرا نهادهای فرهنگی بر محتوای تبلیغاتی و شیوه برگزاری این برنامهها که آشکارا با مبانی فرهنگی جامعه در تضاد است، نظارت نمیکنند؟ چرا فدراسیون کوهنوردی و گردشگری به عنوان متولیان رسمی، در قبال این فعالیتهای غیراستاندارد و پرخطر سکوت اختیار کردهاند؟ و چرا دستگاههای امنیتی و انتظامی، با وجود اطلاع از پیامدهای اینگونه تجمعات در مناطق کوهستانی، اقدامی پیشگیرانه و جدی انجام نمیدهند؟ این سکوت و عدم اقدام، نوعی مسامحه و تقویت ضمنی این پدیده به حساب میآید.
برخی ممکن است این فعالیتها را نشانهای از “مدرنیته” و “آزادیهای فردی” قلمداد کنند. اما باید پرسید: آیا ترویج سبک زندگی که در آن حریمهای اخلاقی کمرنگ میشود و جان افراد به دلیل بیبرنامگی به خطر میافتد، مصداق پیشرفت و آزادی است؟ یا اینکه این امر، نوعی تهاجم خزنده فرهنگی است که تحت پوشش ورزش، در حال تزریق الگوهای رفتاری نامتناسب با بافت دینی و فرهنگی جامعه ماست؟ ورزش واقعی، آن است که ضمن تأمین سلامت جسم، به سلامت روح و پاسداشت ارزشهای انسانی و اجتماعی نیز کمک کند، نه آنکه خود به بستری برای تهدید این ارزشها تبدیل شود.
جمعبندی این است که پدیده کوهپیمایی مختلط غیرقانونی و غیرایمن، فراتر از یک فعالیت ورزشی ساده، چالشی فرهنگی و امنیتی است. مقابله با آن نیازمند عزم جدی و همکاری متولیان مختلف است. نهادهای فرهنگی باید با تولید محتوا و آگاهسازی، زوایای پنهان این پدیده را برای خانوادهها روشن کنند. فدراسیونهای مربوطه موظفند با ساماندهی برنامههای سالم، امن و تفکیکشده، نیاز جوانان به نشاط و طبیعتگردی را پاسخ مناسب دهند. و در نهایت، دستگاههای نظارتی و انتظامی باید با وضع و اجرای مقررات شفاف، بر برگزاری هرگونه برنامه گروهی در مناطق طبیعی نظارت داشته و با متخلفان برخورد قانونی کنند. ادامه این وضعیتِ بیتفاوتی، تنها به عمیقتر شدن شکافهای فرهنگی و افزایش مخاطرات امنیتی و اجتماعی خواهد انجامید.














































