زندگی با طعم اُمید جریان دارد
زندگی با طعم اُمید جریان دارد
در میزگرد بلاغ، دو مادر شاغل رامسری درباره تجربه‌های واقعی زندگی با چند فرزند سخن گفتند؛ از چالش‌های روزمره و فشارهای اجتماعی تا لحظه‌های شیرین و امیدبخش. آنها نشان دادند زندگی با وجود سختی‌ها، همچنان طعم اُمید دارد.

به گزارش خبرنگار گروه اجتماعی پایگاه خبری تحلیلی «سفیر هراز»، به نقل از بلاغ؛ این گفتگو تلاش دارد تصویری واقعی از زندگی مادران با بیش از دوفرزند ارائه دهد؛ تصویری که نه اغراق‌آمیز است و نه شعاری، بلکه مبتنی بر واقعیت‌های روزمره، رنج‌های پنهان و شیرینی‌های محسوس فرزندآوری در شرایط امروز جامعه است.

در این میزگرد، هر دو مادر با تکیه بر تجربه‌های زیسته‌ خود، از جزئیاتی سخن گفتند که معمولاً در روایت‌های رسمی یا تبلیغاتی کمتر دیده می‌شود؛ از لحظه‌هایی که میان کار و خانه گرفتار می‌مانند تا زمان‌هایی که حمایت‌های اجتماعی و قانونی می‌تواند مانند پلی، بار فشارهای روزمره را سبک‌تر کند.

بلاغ: به عنوان اولین سؤال انگیزه اصلی شما برای تشکیل خانواده‌ای پرجمعیت چه بود؟

بنی‌هاشمیان: من در خانواده‌ای پرجمعیت بزرگ شدم؛ شش خواهر و دو برادر. فضای گرم و صمیمی، همدلی و حمایتی که در کودکی تجربه کردم باعث شد دوست نداشته باشم فرزندانم تک‌فرزند یا حتی دوتا باشند. با وجود شاغل بودن و با داشتن چهار فرزند کودک و خردسال و با تمام مشقت ها وقتی شادی و بازی آنها را کنار هم می‌بینم از این مسیر راضی‌ام. کاملاً آگاهانه و از روی تجربه وارد این سبک زندگی شدم و اگر باز هم به سال‌های قبل برگردم همین انتخاب را تکرار می‌کنم.

کلارستاقی: من قبل از ازدواج خیلی بچه‌دوست نبودم اما همسرم از ابتدا علاقه‌مند به خانواده پرجمعیت بود و این موضوع را مطرح کرد. مخالفتی نداشتم و با گذشت زمان دیدم این مسیر برای من رشد زیادی داشته است، هم از نظر شخصی هم از نظر حرفه‌ای در شغل و زندگی اجتماعی. رشته‌ام روانشناسی بود و با آمدن فرزندان مسیر کاری‌ام را به سمت کودک و نوجوان تغییر دادم. ادامه تحصیل دادم، ارشد گرفتم و حتی یک صفحه کوچک هنری با نام تیارا مید (tiyaramade) در فضای مجازی راه انداختم و حالا هم در موسسه ای به نام خانواده مهر مشغول کار هستم. نهایتاً برای من فرزندآوری فقط مادر شدن یا والد بودن نبوده بلکه شکل تازه‌ای از «خودشدن» بود.

بلاغ: نقش همسران شما در مدیریت مسئولیت‌های خانواده چگونه بوده است؟

بنی‌هاشمیان: همسرم نقش پررنگی در همراهی دارد. حتی صبح‌ها قبل از من بیدار می‌شود و در آماده‌کردن بچه‌ها برای مدرسه کمک می‌کند از لباس پوشاندن تا آماده‌کردن صبحانه. شاید از نظر زمانی حضور فیزیکی کمتری در منزل دارند اما از نظر روحی و احساسی همواره همراه من و بچه هاست. این حمایت برای مادری که چهار فرزند دارد، ستون اصلی تداوم زندگی روزمره است.

کلارستاقی: من همیشه گفته‌ام «پشت هر زن موفق حتما یک مرد همراه در تمام زمینه ها قرار دارد». شاید بواسطه تجربه کم در بچه اول همراهی و همکاری کم همسرم کمتر بود در امور منزل و بچه داری اما از بچه دوم به بعد فوق‌العاده همراه شدند، در عوض کردن پوشک، غذا درست کردن و کارهای ریز و درشت دیگر حتی قبل از اینکه از او بخواهم کمک می‌کند. وقتی حس می‌کنی همسرت با میل خودش و اشتیاق کمک می‌کند و نه از سر اجبار، تحمل سختی‌ها بسیار آسان‌تر می‌شود. این همراهی یکی از اصلی‌ترین دلایل ایستادگی و لذت من در این مسیر است.

بلاغ: شما هر دو شاغل هستید. محیط کار تا چه حد با شرایط شما همراهی می‌کند؟

بنی‌هاشمیان: در مورد خودم باید از شهرداری رامسر تشکر کنم. در دوره‌های مختلف مدیریتی برای مادران دارای فرزند خردسال همکاری خوبی انجام شده است. پس از ابلاغ قانون جوانی جمعیت بخش‌هایی مثل دورکاری، کسر حضور و انعطاف‌پذیری در ساعت کار برای من که چهار فرزند دارم اجرا شد و در این زمینه فرمانداری و شورای شهر نیز همراه بودند. اما نکته مهم این است که اجرای قانون در همه ادارات یکسان نیست. گاهی کارمند مادر به اداره‌ای مراجعه می‌کند و پاسخ می‌شنود که «این قانون به ما ابلاغ نشده». حتی اگر متن قانون را نشان دهید می‌گویند شیوه‌نامه یا آیین‌نامه آن به دستشان نرسیده است. این مسئله بزرگ‌ترین چالش اجرای قانون جوانی جمعیت است.

بلاغ: اشاره کردید که اجرای قوانین حمایتی با مشکلاتی روبه‌روست. به صورت مشخص با چه چالش‌هایی مواجه شده‌اید؟

بنی‌هاشمیان: سه مشکل اصلی وجود دارد: اول ابلاغ ناقص قوانین، برخی مدیران ادعا می‌کنند قانون به دستشان نرسیده یا آیین‌نامه آن مبهم است که این خلأ خانواده ها را سرگردان می‌کند.

دوم نبود نظارت مستمر، لازم است اجرای قانون در بازه‌های زمانی مختلف بررسی شود. بدون نظارت قانون روی کاغذ می‌ماند و سوم ضعف ضمانت اجرایی چون اگر مدیری قانون را اجرا نکند برخورد بازدارنده صورت نمی‌گیرد. همین ضعف باعث تکرار تخلف‌ها می‌شود.

مشکل دیگر، محتوای برخی قوانین است. برای مثال طبق قانون تامین اجتماعی بازنشستگی با ۲۰ سال سابقه برای مادران بالای ۴۰ سال تعیین شده اما فقط با ۲۰ روز حقوق که عملاً یک «مشوق منفی» است. با هزینه‌های امروز، چنین حقوقی تأمین‌کننده نیازهای اساسی خانواده نیست. این بند باید جدی بازنگری شود.

در میان تمامی تسهیلات هم تنها موردی که اثرگذار بود وام فرزندآوری  بود که دریافت کردیم.

کلارستاقی: من شخصاً از بسیاری از تسهیلات مثل یارانه یا کمک‌هزینه‌ها استفاده نکرده‌ام. اما آنچه اطرافم می‌بینم این است که بسیاری از خانواده‌ها به دلیل نگرانی از آینده، هزینه‌های درمان، مدرسه و حتی فشارهای اقتصادی از داشتن فرزند امتناع می کنند. قانون باید «اعتماد» ایجاد کند. وقتی مادر و پدر مطمئن باشند که حمایت واقعی وجود دارد، با آرامش فرزندآوری را انتخاب می‌کنند.

بلاغ: فرزندان و این سبک زندگی با تعداد فرزند بیشتر چه تغییرات مثبتی در درونتان ایجاد کرده است؟

بنی‌هاشمیان: مشخصاً در گام اول صبر و شکیبایی من چند برابر شده است. قبلاً اگر خانه بهم می‌ریخت سریع واکنش عصبی نشان می‌دادم. اما امروز می‌دانم بازی و شیطنت بچه‌ها بخشی از سلامت روان آنهاست. کمال‌گرایی‌ام کم شده و یاد گرفته‌ام که زندگی واقعی همیشه مرتب و منظم نیست.

کلارستاقی: برای من هم همینطور است. کمال‌گرایی‌ام شدیداً کاهش یافته است و به پذیرش بیشتری رسیده‌ام. وقتی سه کودک کوچک داری طبیعی است که خانه همیشه نامرتب باشد. من هر روز چند بار خانه را مرتب می‌کنم اما دیگر مثل گذشته از این بهم ریختگی ناراحت نمی‌شوم. این تغییر آرامش بیشتری برایم به همراه داشته است.

بلاغ: به نظر شما این سبک زندگی چه تأثیری بر رشد و شخصیت فرزندانتان گذاشته است؟

بنی‌هاشمیان: بچه‌ها در خانواده‌های پرجمعیت «توانمند و همدل» رشد می‌کنند. برای مثال وقتی پسر بزرگم عمل لوزه داشت، بچه‌های کوچک‌تر با وجود شیطنت همیشگی بسیار مراقب بودند به او ضربه‌ای نخورد. این نوع خودکنترلی و توجه به دیگری در سن کم بسیار ارزشمند است. همچنین انتقال مفاهیم اخلاقی از زبان خواهر و برادر برایشان مؤثرتر از نصیحت مستقیم والدین است.

کلارستاقی: من می‌بینم بچه‌ها سیستم حمایتی درونی دارند. دائم از هم یاد می‌گیرند، مذاکره می‌کنند، سازش می‌کنند و مهارت‌های اجتماعی‌شان افزایش پیدا می‌کند. در مقابل بسیاری از تک‌فرزندها که در اطرافم دیده‌ام حساس‌تر و مضطرب‌ترند. البته نمی‌توان حکم کلی داد اما تجربه زیسته‌ام چنین می‌گوید.

بلاغ: به نظر شما سخت‌ترین بخش مادر بودن در خانواده پرجمعیت چیست؟

بنی‌هاشمیان: اصلی‌ترین چالش کمبود وقت  است. از لحظه‌ای که روز شروع می‌شود تا زمان خواب بچه‌ها، مادر درگیر است. وقتی برای خودم تقریباً وجود ندارد. از بسیاری از علایق گذشته‌ام مثل باشگاه، کوهنوردی یا مهمانی‌های دوستانه به خاطر بچه گذشته ام. اما سخت‌تر از مدیریت زمان به نظرم تقسیم عادلانه توجه میان فرزندان است. مادر باید مواظب باشد کوچک‌ترین خرید یا محبت عادی بین بچه ها باعث دلخوری یا دعوا نشود و از نظر کودکان عادلانه به نظر برسد.

کلارستاقی: برای من که خانواده‌ام در شهر دیگری هستند نبود همیار در زندگی و مواظبت از بچه ها بزرگترین مشکل است. تقریباً همه چیز را باید خودمان مدیریت کنم. حتی برای یک بیرون رفتن کوتاه باید دقیق و از قبل برنامه‌ریزی کنم. تفاوت شخصیت بچه‌ها نیز باعث می‌شود که نتوان یک روش تربیتی ثابت را برای همه اجرا کرد. این تغییر و تطبیق دائمی انرژی زیادی می‌گیرد.

بلاغ: و در پایان جمع‌بندی‌ خودتان از این تجربه برای مخاطبین ما؟

کلارستاقی: جمله‌ای هست که می‌گوید «ازدواج یک رنج مقدس است». من معتقدم مادرانگی و پدرانگی نیز یک رنج شیرین مقدس است. با همه سختی‌ها، نگرانی‌ها و فرسودگی‌ها، اما وقتی خنده بچه‌ها را می‌بینی، همه چیز رنگ دیگری پیدا می‌کند. مهم این است که فرزندآوری انتخاب آگاهانه باشد، نه اجبار.

بنی‌هاشمیان:من همیشه به شوخی می‌گویم مادران پرجمعیت وقت افسردگی ندارند! اما حقیقت این است که رضایتی که ما تجربه می‌کنیم، در گرو سه چیز است: حمایت همسر، همراهی محیط کار و اجرای دقیق قانون. اگر یکی از این اضلاع ضعیف باشد، فشار بر مادر سنگین و حتی غیرقابل تحمل می‌شود. قانون جوانی جمعیت خوب است، اما تا زمانی که کامل ابلاغ نشود و نظارت جدی بر اجرای آن نباشد، نمی‌تواند امنیت روانی لازم را برای خانواده‌ها ایجاد کند.

به گزارش بلاغ؛ این گفتگو فرصتی بود برای شنیدن واقعیت‌هایی که بسیاری از مادران چندفرزندی در سکوت تجربه می‌کنند؛ واقعیت‌هایی که گاهی در هیاهوی توصیه‌ها و شعارهای تشویقی گم می‌شوند. بنی‌هاشمیان و کلارستاقی با نگاهی صادقانه از شادی‌های کوچک اما عمیق مادرانه گفتند، شادی‌هایی که در میان خستگی‌ها و بی‌خوابی‌ها جان می‌گیرد و معنای تازه‌ای به مسیر زندگی می‌بخشد.

این روایت جمعی نه تلاش برای قهرمان‌سازی است و نه نفی سختی‌ها؛ بلکه تلاشی است برای دیدن مادران همان‌طور که هستند: انسان‌هایی چندبعدی با آرزوها، مسئولیت‌ها، ترس‌ها و امیدهایی که در کنار فرزندانشان شکل می‌گیرد و رشد می‌کند.

تهیه و تنظیم: محمدعلی جوربنیان