زندگی نامه شهید «مهران حیدرى» از آمل
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیر هراز»، شهید «مهران حیدرى» در دهم مرداد ۱۳۳۸ هجری شمسی در آمل بدنیا آمد.پدرش رضاو مادرش رقیه محرابی نام داشت. شهید «مهران حیدرى» در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در مقطع ابتدایی به پایان رساند. ایشان فردی با ایمان و خوش رفتار بودند و به خانواده و همسر و فرزندان خود بسیار علاقمند بودند و به آنها احترام می گذاشت و برای همه افراد خانواده و دوستان قابل احترام بودند.
مهران حیدرى به عنوان سرباز ارتش در لشگر ۳۰ پیاده گرگان در جبهه حضور یافت. بیست و هفتم خرداد ۱۳۶۱، در قصر شیرین بر اثر اصابت اصاب تیر مستقیم و ترکش شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک این شهید عزیز پس از تشییع در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم آمل به خاک سپرده شد
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
وصیتنامه شهید «مهران حیدرى» از آمل
بسمه تعالی
ضمن تشکر و قدردانی از شما خواننده وصیت نامه از شما خواهش می کنم که این نامه را خوب و روشن بخوانید و هیچ کم و زیاد نکنید بعداز من پدرم وصی من هست و می تواند با رضایت زنم آنها را به خانه خودش ببرد و اگر زنم راضی به رفتن خانه شان نیست حتما نباید او را مجبور کند و بعد سرپرستی آنها به عهده پدرم است و به زنم کمک کند تا او بتواند زندگیش را خوب بگذراند تا بچه هایم بزرگ شوند و بعد آنها را به مدرسه بفرستید و تا آنجائی که آنها می توانند درس را خوب بخوانند تا بی سواد نمانند بعد از من اگر پولی بابت کمک به خانواده شهید داده اند تعلق به بچه هایم دارد و تا وقتی که زنم بپای ۲ بچه ام مانده و قصد شوهر کردن دیگری را ندارد به او هم تعلق میگیرد و او می تواند با آن مقدار پول برای خود و ۲ بچه ام وسیله خوراک و پوشاک را فراهم کند و یا با آن کاری به سلیقه خودش و ۲ فرزندم بکند مثلا برود پیش پدرم و پول را در اختیار او بگذارد و پدرم یک خانه برایشان درست کند و یا یک مغازه کوچک در نزدیک جاده درست کند خلاصه طوری باشد که آنها را تقریبا استفاده برساند و یک چیز دیگر آن است که بعد از اینکه من شهید شده ام همسرم آزاد است و می تواند بعد از هر مدتی که دلش می خواهد شوهر کند و اگربچه ها را نمی تواند داشته باشد به پدر و مادرم مراجعه کند و اگر آنها هم قبول نکرده اند می تواند به پرورشگاه بسپرد البته تا آنجائی که برایش ممکن است خودش نگهدارد چون بچه احتیاج به مادر دارد و امیدوارم که همسرم مرا ببخشد که نتوانسته ام سرمایه ای را پس انداز کنم که در چنین موقعی بدردتان بخورد به همسرم بگوئید که تا می تواند ۲ فرزندم فرشته و رقیه را طوری تربیت کند که مایه افتخار من و مایه افتخار خانواده ام شوندو امیدوارم که آنها را خوب بفهمانی که پدرشان در چه راهی قدم نهاد و برای چه کشته شد و این یکی از آرزوهایم هست و یک چیز دیگر به برادرم یزدان بگوئید که حلالم کند چون خیلی مزاحم او شده ام و امیدوارم که مرا ببخشد و به پدر و مادرم بگوئید که من هیچ نتوانستم ذره ای از زحماتشان را جبران کنم ولی از خدای خود می خواهم که به آنها عوض دهد و در کار و کاسبی آنها برکت فراوان بیندازد و عمرشان را زیاد کند دیگر عرضی ندارم فقط به شما می گویم زیاد گریه و ناراحتی نکنید و بدانید که شهید شدن چیز بدی نیست و شهید پیش خدا و مردم اهمیت زیادی دارد.
مهران حیدری امیدوارم مورد رضایت شما قرار بگیرد.
انا لله و انا الیه راجعون
تاریخ ۱۳۶۱/۳/۱۳