وحدت‌ کلمه‌ را حتماً بین‌ خودتان حفظ‌ نمائید.
وحدت‌ کلمه‌ را حتماً بین‌ خودتان حفظ‌ نمائید.
روحانی شهید «احمدعلى طهماسبى» از آمل در وصيت نامه اش مى گويد: به‌ همه ‌برادران‌ و خواهران‌ مسلمان‌ و دلسوز وصيت‌ مي‌نمايم‌ كه‌ از ادامه‌ دهندگان‌ واقعي‌ راه‌ شهدا باشند و وحدت‌ كلمه‌ را حتماً بين‌ خودشان‌ حفظ‌ نمايند.

زندگی نامه روحانی شهید «احمدعلى طهماسبى» از آمل

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیر هراز»، روحانی شهید «احمدعلى طهماسبى» فرزند : نعمت در چهارم فروردین سال ۱۳۴۸ در روستاى بانصرکلا آمل بدنیا آمد.ایشان در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد، احمدعلی طهماسبی در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، تحصیلات را در حوزه علمیه ادامه داد

روحانی شهید «احمدعلى طهماسبى» در عضویت بسیجی و در لشکر ۲۵ کربلا و در رسته پیاده به اسلام خدمت می کرد که در هشتم بهمن ۱۳۶۵ هجری شمسی در منطقه عملیاتی شلمچه شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت.

پیکر پاک این شهید طی مراسم باشکوهی با حضور امت حزب الله؛ شهید پرور و همیشه در صحنه شهرستان هزار سنگر آمل تشییع و در گلزار شهدای روستای بانصرکلا آمل به خاک سپرده شد.

سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

وصیتنامه روحانی شهید «احمدعلى طهماسبى» از آمل

«ای‌ پیغمبر با کافران‌ و منافقان‌ جهاد و مبارزه‌ کن‌ و بر آنها بسیار سخت‌ گیر، مسکن‌ آنها دوزخ‌ است‌ که‌ بسیار بد منزلگاهی‌ خواهد بود.» (توبه/۷۲)

بار خدایا تو خود شاهدی‌ که‌ در این‌ لحظه‌ حساس‌، چه‌ شوق‌ و مسرت‌ تمام‌ وجودم‌ را احاطه‌ کرده‌ است‌ و نیز خود شاهدی‌ که‌ سفیدی‌ این‌ کاغذ زیبا را نه‌ برای‌ دنیا و اهل‌ آن‌ سیاه‌ و تاریک‌ کرده‌ام‌، بلکه‌ فقط‌ رضای‌ تو را می‌طلبم‌. بارها بود که‌ به خود می‌آمدم‌ که‌ باید وصیت‌ نامه‌ای‌ بنویسم‌ ولی‌ باز قانع‌ می‌شدم‌، که‌ وصیت‌ نامه‌ را باید شهدا بنویسند، ولی‌این‌ بار آن‌ هم‌ در شبی‌ که‌ موسوم‌ شب‌ رحلت‌ زهرا(سلام الله علیها‌) است تصمیم‌ راسخ‌ گرفتم‌، قلم‌ را در دست‌ بگیرم‌، و در دل‌ سیاه‌شب‌ در کنج‌ حجره‌ خاموشی‌ حوزه‌ روی‌ کاغذ ببرم‌ و جملات‌ را از پی‌ هم‌ روان‌ سازم،‌ در ضمن ‌همیشه‌ نیز دنبال‌ بهانه‌‌هایی‌ می‌گشتم‌ تا اینکه‌ عشق‌ حرم‌ حسینی‌ (علیه السلام) مرا بدنبالش‌ کشید.

هدفم‌ را از جبهه‌ فقط‌ جهت‌ رضای‌ خداوند و خدمت‌ به‌ مسلمین‌ بیان‌ می‌دارم‌، زیرا ما درس‌ گرفته‌ مکتب‌ حسینیم‌، که‌ مکتب‌ ما و امام‌ و رهبر ما حسین(علیه السلام) هرگز ذلت‌ و زندگی‌ با دشمنان‌ را نپذیرفت‌ و آن‌ را شکنجه‌ای‌ دردناک‌ نامید.

لذا به‌عقیده‌ام‌ هر مسلمان‌ و پیرو خط‌ سالار شهیدان‌ موظف‌ است‌ که‌ در مقابل‌ ظالم‌ و ظالمان‌ سکوت‌ اختیار نکند و بر آنان‌چون‌ شیر هجوم‌ برد و مجال‌ پیروزی‌ و غالب‌ شدن‌ بر مسلمین‌ را از آنان‌ سلب‌ کند و همین‌ عقیده‌ است‌ که‌ امروز هر آزاده‌ مسلمان‌ ایرانی‌ را بر آن‌ داشت‌ که‌ جهاد دفاعی‌ خود و حلقه‌ محاصره‌ را تا سر حد ممکن‌ برساند.

در پایان‌ به‌ همه ‌برادران‌ و خواهران‌ مسلمان‌ و دلسوز وصیت‌ می‌نمایم‌ که‌ از ادامه‌ دهندگان‌ واقعی‌ راه‌ شهدا باشند و وحدت‌ کلمه‌ را حتماً بین‌ خودشان‌ حفظ‌ نمایند.

از محضر پدر عزیزم‌ و مادر مهربانم‌ پوزش‌ می‌طلبم‌ که‌ ذره‌ای‌ از زحمت‌ شما را جبران‌ نکرده‌ام‌، تقاضا دارم‌ عفونمایید زیرا این‌ بار ندای‌ اسلام‌ بود که‌ مبارزه‌ و یاری‌ طلبیده‌ و این‌ توفیق‌ نصیبم‌ شده‌ تا لبیک‌ گویم‌.

به شما پدر عزیز ومادرم‌ مهربانم‌ وصیت‌ می‌نمایم‌ که‌ در مرگ‌ من‌ صبر و صبوری‌ به خرج‌ دهید زیرا من‌ امانتی‌ از طرف‌ خداوند در نزد شما بودم‌، و خوشا به حالتان‌ که‌ این‌ امانت‌ را سالم‌ به‌ او یعنی‌ پروردگار جهانیان‌ سپردید. خدمت‌ مادر من‌ یعنی‌ زحمت‌ کشیده‌ من‌ که‌ زحماتش‌ را جبران‌ نکرده‌ام‌، سر شب‌ تا سحر لای‌ لای‌ گفتی‌، مادرم‌! به‌ خدا قسم‌ برای ‌این‌ زحمات‌ شما شرمنده‌ هستم‌.

اما سفارش‌ من‌ به‌ نور چشمانم‌ برادرهای‌ عزیزم‌! از بزرگ‌ تا کوچک‌ این ‌است‌ که‌: اگر خدای نکرده‌ حرفی‌ به‌ این‌ انقلاب‌ بزنید، به‌ خدا قسم‌ مرا آزار می‌رسانید

و اما سفارش‌ من‌ به‌ خواهران‌ دینی‌ این‌ است‌ که‌ خواهر ندارم‌ حرف‌ مرا خوب‌ گوش‌ بکند شما به جای‌ همان‌ خواهر اصلی‌ من‌ هستید من‌ سفارش‌ به شما می‌کنم‌ که‌ حتماً جامه‌ عمل‌ بپوشانید یعنی‌ این‌ است‌ که‌ حجاب‌ خودتان‌ را رعایت‌ کنید و اگر از من‌ بی‌‌ادبی‌ دیدید همگی‌ شما مرا ببخشید هر زحمت‌ که‌ برای‌ من‌ کشیدید مرا باز هم‌ ببخشید.

اما سفارش‌ دیگر من‌ به‌ عمه‌ ودایی‌ها و فرزندان‌ آنها این‌ است‌ که‌ نسبت‌ به‌ این‌ انقلاب‌ حرفی‌ نزنید که‌ باعث‌ آزار دادن‌ روح‌ من‌ می‌گردند و همیشه ‌روز جمعه‌ به سر مزار من‌ بیایید تا مرا شاد کنید.

اما سفارش‌ من‌ به‌ برادرهای عزیزم‌ در باسرکلا و بانصرکلا باخانواده‌شان‌ این‌ است‌ که‌، هر روز جمعه‌ سر مزار من‌ بیایید تا باعث‌ شاد شدن‌ روح‌ من‌ ‌شوید.

برادران‌ و خواهرانم! ‌به شما این‌ سفارش‌ را می‌کنم‌ که‌ پدر و مادر مرا همیشه‌ شاد کنید و آنها را ناراحت‌ نکنید که‌ باعث‌ آزار دادن‌ روح‌ من‌می‌شود و گریه‌ برای‌ من‌ نکنید…