وصیت نامه طلبه شهید محمدعلی امیدی از آمل
وصیت نامه طلبه شهید محمدعلی امیدی از آمل
اول اگر من شهيد شدم خون من غسل من است و كفن من لباس من است.
 

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیر هراز»،شهیدان، سالک طریق به دوست هستند که جام شهادت را با علم و عشق سرکشیدند و سرمست از لقاى حضرت حق، به ملکوتیان پیوستند. روحانى پاک دل، محمد على امیدى نیز یکى دیگر از افتخارات سلک منبر و محراب بود که پس از طى فراز و نشیب‌هاى زندگى، رداى سرخ شهادت را به تن کرد.

زندگی نامه طلبه شهید محمدعلی امیدی از آمل

طلبه شهید محمدعلی امیدی فرزتد: اسدالله در تاریخ: هفدم دی ۱۳۴۰ در شهرستان آمل دیده به جهان گشود. او با استعداد خوبى که داشت، در مدارس شاگرد ممتاز بود. پرنده قلبش خیلى زود آشیانه نشین حوزه آمل شد و به فراگیرى علوم دینى پرداخت. محمد على به امر تحصیل اهمیت مى‌داد و در کنار درس، در رعایت اخلاق طلبگى کوشا بود. با حمله صدامیان به خاک پاک ایران، شهید امیدى سه مرتبه به جبهه رفت.

پدرش نقل مى‌کند: دبستان را که تمام کرد به حوزه علمیه رفت، یک روز در حالى که میهمان داشتم، وارد خانه شد و گفت: بابا مى‌خواهم به جبهه بروم. گفتم: من پدرت هستم و باید به تو اجازه بدهم که بروى، نباید اجازه بدهم؟ محمد على گفت: بابا جان! خدا به شما پنج اولاد داده، یکى براى خدا، چهارتایش هم براى خودتان! آخرین بار که به جبهه رفت در منطقه گیلان غرب بود که در ششم اردیبهشت ماه سال ۱۳۶۰شمسى به شهادت رسید و روح ملکوتى‌اش به بلنداى عشق پرواز کرد. بدن مطهرش را که سال‌ها بعد پیدا شد، در امامزاده ابراهیم آمل به خاک سپردند.

 

سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

وصیت نامه طلبه شهید محمدعلی امیدی از آمل

بسم اللّه الرحمن الرحیم

اول اگر من شهید شدم خون من غسل من است و کفن من لباس من است. اگر چیزى به کسى بدهکار بودم اگر امکان دارد به ایشان بدهید. اگر از کسى طلبکار بودم آوردند قبول نکنید و لازم نیست براى من نهار و شام بدهید. قبر را آنجا بگذارید که پدرم یا مادرم قبول کنند.

و بدى‏هایم را بگوئید نه خوبى‏هایم. اگر کسى حرفى مى‏زند ببین قبل از انقلاب چکاره بوده و حال چه کاره است.

کوچکتان محمد على امیدى.