هیچ شعری بدون عنایت اهل‌بیت ماندگار نمی‌شود
هیچ شعری بدون عنایت اهل‌بیت ماندگار نمی‌شود
یکی از شاعران آئینی مازندران از حقیقت شعر آئینی، ساختار اشعار مجالس عزاداری، نسبت ادبیات با دیانت، نقش زبان‌های بومی در تداوم فرهنگ عاشورا و رازهای ماندگاری شعر در جان مردم سخن گفت و تاکید کرد: شعر آئینی تنها با لطف اهل‌بیت و ایمان خالص ماندگار می‌شود، نه صرفاً با تکنیک ادبی.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیر هراز» به نقل از «بلاغ»، احمد اسفندیاری در گفتگو با خبرنگار گروه فرهنگی در خصوص تفاوت‌های شعر آئینی با سایر گونه‌های شعری اظهار داشت: شعر ذاتاً نوعی موسیقی است که با کلمات ساخته می‌شود و براساس وزن و آرایه های ادبی می توان به آن ویژگی های ادبی و موسیقیایی برجسته ای بخشید. اما شعر آئینی فراتر از این معناست. شعر آئینی زبان ایمان است زبانی که از بعضی ابعاد ساختاری شبیه به قرآن دارد. همان‌طور که قرآن زیباترین کلمات عالم را در کنار هم قرار داده، شعر آئینی هم سعی می‌کند با الهام از آن نور به بیان معرفت اهل‌بیت بپردازد. از دیگر ویژگی های شعر آئینی این است که از وادی عرفان عبور می‌کند و لاجرم به قلب انسان می‌نشیند.

وی در ادامه از شعری یاد کرد که همواره در ماه محرم آن را می شنویم و زمزمه می‌کنیم «بلند مرتبه شاهی ز روی زین افتاد / اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد» این شعر مقبل کاشانی همواره روضه‌ تنهایی‌‌های من در محرم است و هربار که می‌خواهم شعر جدیدی برای اهل‌بیت بنویسم این شعر را زمزمه و تکرار می‌کنم. گاهی خلوص و معنویت بعضی از ابیات خارج از کلمات و آرایه‌های ادبی است چنانچه در ماجرای معروف این شهر و خواب مقبل اتفاق افتاد.

این شاعر آئینی اهل رامسر به مقایسه جایگاه محتشم کاشانی در اشعار آئینی و نقش حافظ در شعر فارسی پرداخت و گفت: همچنانکه تا پیش از حافظ دنیای شعر همشکل و یکسان بود و حافظ توانست پنجره‌ای تازه و ماندگار به شعر فارسی بگشاید، محتشم نیز در شعر آئینی همین نقش را ایفا کرد و توانست شعر آئینی را چند پله بالا بکشد و در دل تاریخ ماندگار کند. همانطور که بیان شد کسانی در تاریخ ادبیات آئینی ماندگار شدند که اهل‌بیت در زندگی‌شان و در شعرشان حضور داشتند. حتی خود حضرت حافظ هم چنین است. نمی‌شود از حافظ گفت و یاد بیت‌های روشنش از اهل‌بیت نیفتاد. حتی شاعران کوچک‌تر و غیرمعروف هم وقتی در دل مردم ماندگار می‌شوند بی‌شک مدد غیبی در کار بوده است.

اسفندیاری در ادامه افزود: شاعر اگر برای دل اهل‌بیت بنویسد، یک بیت هم برایش کافی‌ست تا تا ابد ماندگار شود.»

تفاوت شعر روضه و شعر سینه‌زنی

وی درباره تفاوت ساختاری میان شعرهایی که برای روضه استفاده می‌شوند با اشعار سینه‌زنی گفت: شعر روضه معمولاً با غزلیات نیایشی آغاز می‌شود. شاعر در این بخش، گفتگوی خود با خدا را روایت می‌کند. اما وقتی وارد بخش سینه‌زنی می‌شویم، قالب تغییر می‌کند. شعر باید آهنگ‌پذیر، دارای ضرباهنگ و گاها با لحن و ساختاری نزدیک به ترانه باشد.

این شاعر آئینی مازندران تأکید کرد: اغلب شاعرانی که برای سینه‌زنی می‌نویسند، موسیقی را می‌شناسند و گوش تربیت‌شده‌ای دارند. این دو دسته شاعر ـ کلاسیک‌سرا و سینه‌زنی‌سرا ـ معمولاً در دو طیف مختلف قرار دارند «شعر سینه‌زنی بدون درک موسیقی و وزن، تأثیرگذار نخواهد بود. این‌گونه شعر باید اجراپذیر باشد. اما در اشعار مدح و نیایش و روضه می‌توان از وزن های ثقیل و اشعار کلاسیک نیز به راحتی بهره برد.

ماندگاری، نتیجه‌ ترکیب هنر و عنایت

اسفندیاری در پاسخ به این سؤال که راز ماندگاری شعر چیست، گفت: اگر راز ماندگاری شعر یک فرمول مشخص داشت همه ما شاعران و شعرهایمان ماندگار می‌شدیم اما واقعیت این است که شعر خصوصا اشعار آئینی باید تلفیقی از فرم قوی، محتوای معنوی، موسیقی مناسب کلمات و صدای دل‌نشین مداح باشد. البته باز هم تاکید می‌کنم مهم‌تر از همه این‌ها، عنایت اهل‌بیت است.

وی در ادامه افزود: در موسیقی پاپ هم دیده‌ایم که گاهی یک خواننده ناشناس با یک قطعه جاودانه می‌شود. در شعر آئینی، این اتفاق زمانی می‌افتد که دل شاعر با صداقت بنویسد و نگاه آسمانی پشت شعر باشد که در این صورت ما مداحی های ماندگاری خواهیم داشت چنانچه در سال های اخیر شاهد اینگونه مداحی ها و ادبیات بوده ایم.

زبان‌های بومی و ادبیات آئینی

این شاعر آئینی مازندران به نقش زبان‌های بومی در حفظ فرهنگ اشاره کرد و گفت: شعر زبان مشترک بشر است، اما زبان محلی و ادبیات فولکولوریک حافظ ریشه‌های ماست. اگر زبان فولکلور نبود، بسیاری از واژه‌ها و مفاهیم از بین می‌رفتند. خوشبختانه شعرهای گیلکی، مازندرانی و زبان‌های محلی همچنان در هیئت‌ها جریان دارند و این موضوع بسیار جذاب و شگفت‌انگیزی است.

اسفندیاری به اهمیت شعر در حفظ زبان اشاره و تصریح کرد: همانطور که اگر فردوسی شاهنامه را نمی‌نوشت، زبان فارسی امروز این‌گونه به ما نمی‌رسید در شمال کشور هم شاعران گمنامی بوده اند که زبان ها و گویش‌ها را از طریق شعر به آینده گان منتقل می‌کنند.

وی از نقش آئین‌های خاص شمال کشور مانند مراسم‌های صبح روز عاشورا در امامزاده‌ها و یا مراسم خاص شام غریبان یاد کرد و درخصوص اهمیت برگزاری این آئین‌ها گفت: برای مثال در امامزاده حضرت بسمل در ساداتشهر هر سال صبح عاشورا مردم ـ زن و مرد ـ آرام دور امامزاده می‌گردند و زیر لب می‌خوانند «مکن ای صبح طلوع، مکن ای صبح طلوع و ….»  آن لحظه بدون هیچ خطابه یا روضه‌ای دل‌ها می‌شکند. این شعر و این آئین بدون هیچ ویژگی خاص ادبی صرفاٌ به‌صورت یک آئین ماندگار تاریخی سال‌ها است که ماندگار شده و در دل جان مردم رسوخ کرد؛ البته از این دست آئین‌ها و اشعار مرتبط با آن نمونه‌های فراوانی در شهرها و استان‌های مختلف وجود دارد که خوشبختانه به حرمت عزای امام حسین (ع) این اشعار و آئین‌ها در دل تاریخ و ادبیات بومی ما ماندگار و مانا شده است.

این شاعر آئینی مازندران چند نمونه از ابیات ماندگار و پرتکرار در هیئات و مجالس عزاداری را عنوان کرد و افزود:  «برای مثال مصرع من غم و مهر حسین با شیر از مادر گرفتم و ….» همین یک مصرع، کافیست برای جاودانگی یک شاعر. یا آن بیت معروف «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا…» وقتی مداحان این ابیات را می‌خوانند، حتی بدون ذکر مصیبت و به‌سبب خلوص شعری و تصویر مکرر این اشعار هر دل عاشقی، داغ کربلا را در وجودش تازه و روشن احساس می‌کند. این بیت‌ها نه به خاطر واژه‌ها، بلکه به خاطر شعله‌ای که از دل شاعر برخاسته، ماندگار شده‌اند.

اسفندیاری خاطرنشان کرد: لحظه‌ای را تصور کنید که بعد از سینه‌زنی، مداح تنها می‌گوید «بر مشامم می‌رسد هر لحظه بوی کربلا…» هیچ تصویرسازی و تشریحی در کار نیست؛ اما همه به یک‌باره در فضای کربلا قرار می‌گیرند. این، معجزه‌ شعر است.

وی در پایان از یکی از اشعار خود که بازتاب گسترده‌ای در هیئت‌ها داشته را برای ما خواند « یا رب کجاست محرم رازی محرم است/ هر سینه زن برای خودش مخزن غم است» «مادر کنار درب ورودی نشسته است/ هرجا بساط روضه آقا فراهم است» «در روضه‌ات بمیرم اگر باز هم کم است…»

گفتگو: محمدعلی جوربنیان