حجاب مشتى محکمی است بر دهان امپریالیسم
حجاب مشتى محکمی است بر دهان امپریالیسم
شهید «مجيد قبادى فر» از آمل در وصیت نامه خود می‌گوید: شما اى خواهرانم! حجاب خود را همچون زينب حفظ نمائيد و با حجاب خود مشتى محكم بر دهان امپرياليسم جهان‏خوار بكوبيد.

زندگی نامه شهید «مجید قبادى فر» از آمل

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیر هراز»،شهید مجید قبادى فر متولد ۱۳۴۷ در شهرستان آمل است. ایشان در خانواده‌ای با ایمان و دوستدار اهل بیت علیه ‌السلام متولد شد، در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش با سپری کردن دوران کودکی به مدرسه رفتند و پس از اتمام دوره ابتدایی و راهنمایی به دبیرستان رفتند و علاوه بر درس خواندن در پایگاه محل نیز فعالیت می کردند. بعد از دوران دبیرستان دو مرحله به جبهه اعزام شدند و در مرحله سوم به درخواست خودشان با دخترخاله خود ازدواج کردند و بعد از ۸ ماه از عقد خود به جبهه اعزام شدند و در تاریخ: ۱۳۶۵/۱۱/۲۲ هجری شمسی در منطقه عملیاتی شلمچه شهد شیرین شهادت را نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت.

پیکر پاک این شهید عزیز پس از سالها مفقودالاثری بودن در تاریخ: ۱۳۷۵/۱۱/۰۸ تشییع و در گلزار شهدای روستای کته پشت سفلی آمل به خاک سپرده شد.

سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.

وصیتنامه شهید «مجید قبادى فر»

 

وَ لاتَحْسَبَنَّ الّذینَ قُتَلُوا فى سَبیلِ‏اللَّهِ اَمْواتا بَلْ اِحیاءُ عِنْدَ رَبِّهِم یُرْزِقُون.

آنان که در راه خدا کشته شده‏ اند مرده مپندارید بلکه آنان زندگانند و نزد پروردگارشان روزى مى‏خورند.   قرآن کریم

با یاد و نام خدا و شهادت بر یگانگى او و شهادت بر رسالتِ فرستاده او حضرت محمد بن عبدالله(ص) و شهادت بر ولایت او حضرت على‏بن ابى‏طالب(ع) و با یاد و نام خدائى که تمام وجودم از اوست و رفتنم به سوى اوست و با درود و سلام به پیشگاه حضرت بقیهالله‏الاعظم(عج) ارواحنا فداه و نائب برحقش، یارى دهنده مستضعفان و درهم کوبنده ستمگران، خمینى بت شکن و با درود و سلام به حماسه‏ آفرینان جبهه‏ هاى نور علیه ظلمت که با حماسه خود به مسلمین جهان عزّت و افتخار مى‏بخشند.

طبق معمول مى‏خواهم براى بار دوم به جبهه بروم. گفتم براى بار دوم وصیت نامه‏ اى بنویسم. شاید این بار فرجى شود. داشتم فکر مى‏کردم که انسان فقط یکبار است که خوب به جبهه مى‏رود و آن وقتى است که به شهادت مى‏رسد. هرچند سال‏ها که در جبهه باشد و اجر شهید را هم بگیرد ولى آن یکبار است که انسان با همه اخلاص پا را به جبهه مى‏گذارد و فکر مى‏ کنم که همه آن جبهه رفتن‏ ها براى پاکسازى کاملى است که براى یک لحظه آخر به وجود مى‏ آید. من چه باید وصیت کنم تا حق تمام مردم را ادا کرده باشم. الّا وصیت بر حفظ اسلام و شناخت فرهنگ آن و دل را با غلتاندن در برنامه هاى مکتب به اطمینان رساندن. بعضى از شما اى انسان‏هاى قالبى! به کجا مى‏روید؟ شما که بندهاى دلتان را با بندهاى دنیا محکم گره زده‏ اید و با آرزوهاى پى در پى عمرى دراز را براى خود محاسبه کرده‏اید و خود را در قالب‏هایى محکم کرده‏اید که هیچ دردى از رنج‏هاى انسان‏هاى محروم را درک نکنید و گوش‏هاى خود را گرفته‏ اید تا نداى پى در پى امام و گریه‏ هاى دردآلود مادران شهید و کودکان یتیم را نشنوید و چشم‏ هایتان را بسته‏ اید تا مصیبت‏ هاى مردم را به چشم نبینید تا خود در کنار همسرانتان آرام بیاسائید و به قول على(ع) که فرموده‏اند: هیچ چیز این بندهاى دنیا را از جان شما پاره نمى‏کند الّا در زیر دندان‏ هاى مصیبت‏ها و شما اى انسان‏ ها! کمى سستى تن و روح را بشکنید و هجوم روحى داشته باشید که خداوند همه ما را در راه عشق به لقاء خود آزمایش مى‏کند. خداوندا! خود شاهدى که حق هیچ‏کس از دوستان و خانواده ‏ام را اداء نکرده‏ ام و اى کاش مى‏توانستم حق ولى فقیه و رهبرم را اداء کنم. اى کاش مى‏ توانستم مفهوم گریه‏ هاى نیمه شب امام را درک کنم. اى کاش دردى از دردهاى این مردم محروم را درمان مى‏کردم و اى کاش مى‏ توانستم حق محبت‏هاى دوستان را اداء کنم. خدایا! هرکدام از برادران که در جبهه به شهادت مى‏رسیدند مى‏دانى که زخمى بر قلبم بجا مى‏گذاشتند. تا جائى که تقاضاى مرگ مى‏کردم و تنها وصایا و هدف آنها بود که به من آرامش دیگرى مى‏ بخشید.

وصیتى چند با مادر مهربانم: مبادا در عزایم لباس سیاه بر تن کنى و گریه و زارى کنى و دشمنان اسلام را شاد کنى و روحم را در عذاب الهى قرار دهى و خود مى‏دانى که بعد از شهادتم اجر بسیار خواهى برد.

وصیتى چند با پدر بزرگوارم: و تو اى پدرم! از اینکه مرا به دین مبین اسلام و احکام شایسته و متعالى آن راهنما بودى و درس عشق به الله و عشق به شهادت را به من آموختى سپاسگزارم و از اینکه به مدت ۱۸ سال زحمت کشیده‏اید تا فرزندى بزرگ کردید تا در پیرى عصاى دست شما باشد و نتوانستم این حق فرزندى را نسبت به شما پدر و مادر مهربان و گرامیم ادا کنم معذرت مى‏ خواهم و از شما پدر و مادرم حلالیت مى‏طلبم.

وصیتى چند با همسر: و تو اى همسرم! از اینکه نتوانستم در این مدت همسر خوبى براى تو باشم و نتوانستم کانون خانواده را گرم نگهدارم معذرت مى‏خواهم. مبادا در عزایم گریه و زارى کنى و دشمنان اسلام را شاد کنى و خود مى‏دانى که بعد از من اجر بسیارى خواهى برد.

وصیتى چند با برادران: و شما اى برادرانم! سلاح به خون آغشته را یکى پس از دیگرى بردارید و به دشمن پلید مجال حرکت ندهید.

وصیتى چند با خواهرانم: شما اى خواهرانم! حجاب خود را همچون زینب حفظ نمائید و با حجاب خود مشتى محکم بر دهان امپریالیسم جهان‏خوار بکوبید.

خداوندا! ملت ما را آن چنان ایمانى عطا فرما تا در جریانات پیچیده اجتماعى فرو نریزند و آن چنان ایمانى به مجاهدان ما همراه با فرهنگ عطا کن تا سختى‏ هاى جبهه‏ ها آنها را نلرزاند و رهبر ما را با جوان‏ هاى ما پیوندى آهنین عطا فرما.

والسلام – ۱۳۶۵/۳/۱

منطقه عملیاتى فاو

مجید قبادى