زندگی نامه طلبه شهید «سعیدالدین حسینی پنجکی» از آمل
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیر هراز»، طلبه شهید «سعیدالدین حسینی پنجکی» در بیستم مرداد ۱۳۴۳ هجری شمسی در شهرستان چالوس به دنیا آمد پدرش «سید احمد» و مادرش «حلیمه مطهری»، نام داشت.طلبه شهید «سعیدالدین حسینی پنجکی» در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت و بعد وارد مدرسه شد و به فراگیری تحصیل پرداخت، و با حضور در حوزه علمیه آمل تحصیلات را به پایان رساند .ایشان بسیار مهربان و خوش رفتار بودند و به پدر و مادر و خانواده خود بسیار علاقمند بودند.
طلبه شهید «سعیدالدین حسینی پنجکی» در عضویت بسیجی و در لشکر ۲۵ کربلا و در رسته پیاده به اسلام خدمت می کرد که در بیست و یکم فروردین ۱۳۶۲ در منطقه شرهانی و در عملیات والفجر یک شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک این شهید عزیز پس از سالها مفقودالاثر بودن در سال ۱۳۷۳ تشییع در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم آمل به خاک سپرده شد .
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
وصیتنامه طلبه شهید «سعیدالدین حسینی پنجکی» از آمل
«یا ایتها النفس المطمئنه ارجعی الی ربک راضیه مرضیه فادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی» (فجر/ ۲۷-۳۰)
السلام علیکم یا انصار دین الله با سلام بر قلب پر طپش امت اسلامی، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) و نایب بر حقش امام خمینی عزیز و تمامی شهدا و خانواده های سرافرازشان و با درود بر جمهوری اسلامی نهال به خون نشسته حکومت الله که ثمره زحمات و خونهای زیادی است.
چند کلام را به عنوان وصیت این حقیر، خدمت امت اسلامی و خانواده گرامی و حزب اللهی ام تقدیم می دارم. و این نه به این معناست که چیزی بلد باشم و اصولا لیاقت توصیه به امت اسلامی برای ما وجود داشته باشد، و لیکن به عنوان یک تکلیف شرعی و یک امر مستحب مؤ کد این کار را می کنم.
پیام من همانا پیام تمامی شهدای تاریخ، نسبت به رسول اکرم و ایمه معصومین (علیهم السلام) و کلام الله و در این عصر فریادهای ابراهیم گونه امام امت است. خدایا! تو شاهدی که در طول تاریخ ما را به بردگی کشاندند، مسیر فطرت را بر رویمان بستند، انبیاء و اولیاء تو را تکه تکه کردند و سر بریدند و چه خون های پاکی که در این مسیر از طرف عشاق و محبان لقای تو ایثار شد.
اما اگر چه در این کربلاها فریادهای الله اکبر های حسینیان زمانها در گلوهای به خون نشسته شان خفه گردید، لیکن آرمان پیروزی حق بر باطل و بر جنود شیطان در قلوب مشتاق و پر کینه تداوم گرانه خط سرخ الله که به رهبری روح الله و به قصد لقاء الله علیه اعداء می جنگیدند، شعله می کشد. آری، امروز روزی است که باید یا در جبهه یزید قرار گرفت یا در جبهه حسین(علیه السلام) خط بینابینی نداریم.
باید هر فرد مسلمان احساس مسئولیت و تکلیف نماید، در شناختن و قرار گرفتن در خط الله. لذا جبهه های نوارانی اسلام علیه تمامی کفر جهانی که بهترین جایگاه اعلام مواضع و سنجش ایمانهاو بالاخره مؤثرترین وسیله کسب رضای الهی و سازندگی است، نمایان گر مبارزات حق جویان مبارزی است که همین راه را انتخاب و طی کردند، رزمندگانی با چهره های نورانی، قامتهای استوار و با قلوب مشتاق که ذکر الله را بر لب دارند و جامه خونین حسین بر تن…، و من هم به عنوان خسی در این میقات بزرگ که الحمدلله به آرزویم که همانا حضور در جبهه بوده، رسیده ام. امید آن دارم که کوله بار گناهان گذشته را در این بیابانهای خشک و سوزان خوزستان مظلوم جای گذارم و فقط رضای الهی را کسب نمایم.
در آخر چند کلمه به عنوان وصیت قید مینمایم به امید آن که مورد رضایت حق تعالی قرار گیرد. انشاء الله . ای امت اسلامی ایران که دین خود را به اسلام عزیز و قرآن مجید و امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) و خمینی کبیر ادا کرده اید و با تقدیم بهترین عزیزان خود از« مما تحبون» گذشتهاید! بدانید صاحب زمان به شما افتخار می کند. قرآن مجید از شما سرافرازست. شما با ایثار خود و با فداکاریهای خویش، بزرگترین درسها را به جهانیان در حال و آینده داده و خواهید داد که « ان کان دین محمد لم یستقم الا بقتلی فیا سیوف خذینی» بدانید که انقلاب ما مرهون تلاشهای روحانیت است و در راس آن امام عزیز و در گرو ایمان و وحدت شماست.با حفظ این استوانه های محکم انقلاب در تحکیم بیشتر حکومت الله که مایه امید تمامی مستضعفان در بند جهانی است، بکوشید شما اکنون جواب گویان به ندای «هل من ناصر ینصرنی» حسین زمانید.
قدر این موقعیت خود را بدانید. امام عزیز را تنها نگذارید و یک آن از قرآن و اهل بیت (علیهم السلام) جدا نشوید، چرا که شما فرمانده تان امام زمان، است و سرباز امام زمان آنی خسته نمی شود و در جا نمی زند به امید خدا به پیش بتازید که پیروزید.
اما خانواده گرامی و حزب اللهی ام: احتیاج به توصیه ندارید چرا که خود عامل آشنایی و عشق من به اسلام و قرآن و ولایت فقیه بودید. و صحنه های کربلای امام حسین(علیه السلام) را بیان می کردید، مگر نه این که علی اکبر حسین(علیه السلام) برای یاری دین حق بدنش تکه تکه شد و من هم از علی اکبر عزیزتر نیستم.
پدر جان، استاد و مرادم! مادر جان، عزیز گرامی تر از جانم! برادر و خواهران عزیزم! بدانید که برای یاری دین حق باید از خود گذشت تا به خدا رسید. مبادا از شهادت من به خود ناراحتی راه بدهید، بلکه باید هم چنان سر افراز و صبور باشید تا اجر داشته باشید. برای من گریه نکنید، بلکه برای حسین مظلوم و یاران او، دستان جدا شده علمدار حسین، بدن چاک چاک علی اکبر، گلوی پاره پاره علی اصغر شش ماهه، و بدن تازیانه خورده حضرت رقیه گریه کنید تا این نهضت زنده بماند.
افتخار کنیدکه قربانی ناقابلی را به پیشگاه خدا هدیه کردید و امانتی را که داده بود، پس دادید. هر نفس خلاصه باید بمیرد« کل نفس ذائقه الموت»(عنکبوت/۵۷) پس چه بهتر این مرگ، مرگی خونین و در راه خدا باشد، برای ما مردن در رختخواب ننگ است. زندگی ما که کمکی به اسلام نکرده، بگذار تا شهادت ما کمکی نماید. به قول یکی از شهدا، مادر من زنی است که اگر سر بریده مرا به پیش او بیاورند، آن را بر می گرداند و باید همین طور هم باشد. خلاصه از این که نتوانستم کوچکترین کاری برای جبران زحمات شما، به خصوص زحمات تو مادر جان انجام بدهم، عذر می خواهم ان شاءالله که مرا می بخشید و تمامی اشتباهات و خطاهای من را عفو می فرمایید. ان شاءالله که در سنگر انقلاب و دفاع از حکومت اسلام و ولایت فقیه پا بر جا باشید و چون پیشتر پاسدار حریم الله باشید.
منصور جان! از تو می خواهم خیلی خوب به کسب علم بپردازی و بیشتر در فکر زندگی خود باشی و باید انشاءالله اسلحه زمین افتاده ام را بر داری و به جنگ تمامی ظالمان بروی و از خون شهدا پاسداری نمایی.
از خواهران عزیز هم می خواهم در حفظ حجاب خود بکوشند به نمازهای یومیه و نماز جمعه اهمیت بیشتری دهید. خدا حافظ شما باشد.
اما توصیه ام به برادران اتحادیه و سایر رفقا و آشنایان این است که آنها هم به ساختن خود کوشش کنند. به خداصاحب الزمان امیدش به شما جوانان رزمنده است. مبادا وقتتان را تلف کنید. هر چه بیشتر اسلام را بشناسید و برای سایرین چون اسوه حسنه باشید، با آتش مسلسلهای به جا مانده مان جان عدو را بگیرید و فجر انقلاب را نمودار سازید. خداوند در پناه خود حفظ تان فرماید. سلام مرا به امام برسانید و همیشه امام را دعا کنید.
وعدگاه حزب الله صحن اباعبدالله.۱۸/۱/۶۲٫ الاحقر سعید الحسینی جبهه جنوب.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی تو را به جان مهدی خمینی را نگه دار الهی آمین.