زندگی نامه شهید «مجید صدیقى» از آمل
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیر هراز»، شهید «مجید صدیقى» فرزند: عبدالله در دوم فروردین ۱۳۴۳ هجری شمسی در آمل دنیا آمد.در سایه محبت های پدر و مادر پاکدامن و مهربانش دوران کودکی را پشت سر گذاشت ایشان رفتار مناسب و اخلاقی خوب در خانواده داشتن و به همه افراد خانواده بخصوص پدر و مادر خود علاقمند و احترام می گذاشتند.
شهید «مجید صدیقى» در عضویت هلال احمر به اسلام خدمت می کرد که در هشتم فروردین ۱۳۶۳ هجری شمسی در مریوان شهد شیرین شهادت نوشید و در جوار رحمت الهی جای گرفت. پیکر پاک این شهید عزیز پس از تشییع در گلزار شهدای امامزاده ابراهیم آمل به خاک سپرده شد.
سلام و درود خدا بر روح پاک و مطهرش.
وصیتنامه شهید «مجید صدیقى» از آمل
با سلام و درود به رهبر کبیر انقلاب و با سلام و درود به تمامى رزمندگان اسلام و با سلام و درود به ارواح تابناک شهیدان از صدر اسلام تا به حال. سلام و درود به رزمندگانى که با نثار خون خود خط سرخ شهادت را به تمامى مردمان گیتى نشان داده و مى دهند. به راستى که چرا ما این همه عکس و نام شهید را در هر کوى و مسجد و مدرسه شاهد هستیم.
انقلاب اسلامى ما از شروع خود تاکنون شهید زیاد داده و مى دهد ولى تن به ذلت و خوارى نمىدهد. البته این حرفها را نمى گویم که مثلا بگویم لیاقتش را داشتم و کشته شدم. من شهید هستم، نه، شاید نباشم زیرا گناهان من زیاد است که نمى توانم نام خود را شهید بگذارم. شاید پروردگار تعالى در روز قیامت بخواهد از روى عدل خود ما را به محاکمه بکشاند. این چند بیت را که مىنویسم ساعت در حدود ۲ بعدازظهر مورخه ۱۳۶۲/۱۲/۱۴ مى باشد و در حدود یک ساعت پیش یکى از برادران آملى به نام شهید قربانى براى خنثى کردن مین به دهکده گلزار کردستان رفته بود که مینى منفجر شده و این برادر شهید شد.
سفارشى به برادران و خواهران و مادران و پدران دارم که اول امام عزیز این نائب برحق امام زمان(عج) را حمایت کنند و از خداوند متعال بخواهند که از عمر ما بکاهد و به عمر رهبر بیفزاید و در آخر پیروزى نهائى رزمندگان اسلام را چه در جبهه شرق و چه در غرب از خداوند بخواهند.
برادران حزب الهى! به این گروهکها بفهمانید که انقلاب یعنى چه و انقلابى کیست؟ آن رجوى خائن که خود را انقلابى مى دانست بیاید ببیند که چرا رزمندگان ما زیر تانکها و توپها شهید مى شوند. مگذارید که این گروهک ها در داخل شما نفوذ کنند.
در آخر این پیام مرا به مادرم بگوئید که زیاد براى من گریه نکند، گریه را انشاالله در صحن ابا عبدالله الحسین(ع) که به زودى زود به آنجا خواهیم رسید براى امام حسین (ع) و شهیدان اسلام گریه بکند. بار دیگر از پدر عزیزم معذرت مى خواهم که بدون خداحافظى به جبهه آمدم و مى دانم که زحمات زیادى براى ما کشیدى و از تو طلب بخشش دارم و خواهانم که مرا ببخشى. از پدر و مادر و خواهران و کلیه فامیلان و آشنایان و هم کلاسىها و هرکس و هر مسلمانى که از من بدى دیده است خواهانم که مرا ببخشید که شاید خداوند مرا ببخشد.
از خواهرانم مى خواهم که حجاب اسلامى را حفظ کنند و همیشه در خط انقلاب و رهبر باشند و نماز را در اول وقت بخوانند، از جمله به نماز سیاسى عبادى جمعه بروند و آن را ترک نگویند.
در ضمن اگر جسد من قابل شتستن است مرا بشویید و عطر به کفن من بپاشید و مراسم عزادارى مرا بسیار بسیار سبک بگیرید و از تجملات بپرهیزید و اگر در کنار برادارن رضوانى که شهید شدند جائى براى قبر است مرا دفن کنید.
التماس دعا از همه شما برادران و خواهران دارم.
خدایا! خدایا! تا انقلاب مهدى خمینى را نگهدار
از عمر ما بکاه و بر عمر رهبر افزا
