به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «سفیر هراز»، به نقل از بلاغ؛ نرگس دوستمحمدی/ یتیم یا همان کودک پدر مرده، دارای حقوقی است که باید از سوی اولیای یتیم و حتی متولیان جامعه مراعات شود.یکی از عقبات و گردنههای بلند و حساس قیامت، پاسخگویی نسبت به یتیم و رفتاری است که با او میشود.
بنابراین، هر مسلمان و مؤمنی باید حقوق یتیم را بشناسد و در مراعات آن اهتمام ورزد تا بتواند از گردنههای قیامت به سلامت عبور کند و خود را به بهشت رضوان و سعادت الهی برساند و از آرامش و آسایش و مواهب ابدی اخروی در بهشت بهرهمند شود. قرآن نسبت به ایتام حساسیت فوقالعادهای نشان داده و مسائل و مطالبی درباره یتیم و وجوب یتیم نوازی از نظر حمایتهای عاطفی و مالی و غیر آن را بیان کرده است. در مطلب پیش رو به گوشهای از اهتمام قرآن به این موضوع پرداخته شده است.
تعریف فقهی و اصطلاحی یتیم
یتیم بر گرفته از ماده «یتم» به کودکی اطلاق میشود که پدرش قبل از بلوغ بمیرد؛ زیرا از نظر قرآن، حامی اصلی فرزندان بلکه حتی همسران، مردان هستند که خدا به طور فطری آنان را در جایگاه «قوامون» قرار داده است تا از ابعاد گوناگون به ویژه مالی خانواده را تحت حمایت قرار دهند و به آنان برسند.(نساء، آیه ۳۴)
به سخن دیگر،پدر جایگاه بس رفیعی دارد و خدا مردان را به گونهای آفریده که بتوانند مسئولیتهای گوناگون خویش را در قبال زن و فرزند به درستی انجام دهند. از همین رو وقتی پدر کودکی قبل از بلوغ میمیرد، او را یتیم میدانند و احکام یتیم بر او بار میشود؛ اما وقتی مادرش بمیرد چنین اطلاق فقهی برایش نیست، هر چند که در اصطلاح مردم به کودک مادر مرده نیز اطلاق یتیم میشود، اما باید توجه داشت که احکام و قوانین خاص فقهی یتیم بر کودک مادر مرده شامل نمیشود.
نکتهای که از تعریف پیش گفته اصطلاح فقهی به دست میآید، این است که به فرد پدر مرده پس از بلوغ یتیم اطلاق نمیشود و احکام و قوانین الهی شامل چنین فردی نمیشود.
احترام و اکرام یتیم
از نگاه قرآن تکریم یتیم واجب است و بر مردم است تا به شخصیت ایتام بها داده و آنان را مورد تکریم و احترام قرار دهند.(فجر، آیات ۱۶ و ۱۷) بنابراین لازم است تا هنگام بهرهمند سازی آنان از ارث، برخورد نیکی با آنان بر اساس عرف پسندیده اجتماعی داشته باشند(نساء، آیه ۸) و در گفتار و سخن ادب را نسبت به یتیمان مراعات کنند.(نساء، آیات ۸ و ۹)
بی اعتنایی افراد به ویژه ثروتمندان نسبت به یتیمان، امری زشت و نکوهیده(بلد، آیات ۶ تا ۱۵) و نشانه عدم توفیق در ابتلای الهی است که با استفاده از یتیمان انجام میشود(فجر، ۱۵ تا ۱۷)؛ زیرا خدا انسانها را با بدیها و خوبیها امتحان میکند تا دانسته شود که چه واکنشی از خود نشان میدهند.(انبیاء، آیه ۳۵) از نظر قرآن، یکی از موارد ابتلایی انسان در زندگی به عنوان کوره آزمون و شناخت سره از ناسره، ابتلای مردم با یتیمان است. بنابراین، کسی که بیاعتنا به یتیمان باشد، نشان میدهد نتوانسته است از عهده امتحان الهی بر آید و در آن شکست خورده است.
(فجر، آیات ۱۵ تا ۱۷) بر اساس تحلیل و تبیین و توصیه قرآنی، غفلت انسان از ابتلائات الهی سبب ترک تکریم یتیمان و بیاعتنایی نسبت به آنان و نیز باعث دلبستگی به ثروت و حتی مال یتیم میشود تا آن را به مال خویش بیفزایند و حقوق مالی یتیم را نادیده بگیرند.(فجر، آیات ۱۵ تا ۲۰) بنابراین، کسانی که غافل از ابتلای الهی با فقر و ثروت نیستند، هرگز مال و ثروت خویش را معیار کرامت خویش در پیشگاه خدا نمیدانند، بلکه آن را ابزاری برای ابتلائات میدانند و سعی میکنند با تکریم یتیم و بهرهمندسازی او از مال و ثروت در اختیار خویش، رضایت خدا را به دست آورند و سربلند از امتحان الهی بیرون آیند.
خدا با دادن ثروت به ثروتمندان در کمین آنان است تا نسبت به بیاعتناییشان واکنش نشان دهد.(فجر، آیات ۱۴ تا ۱۷) پس ترک تکریم یتیم به ویژه از سوی ثروتمندان نه تنها سبب کم شدن رزق و روزی انسان در دنیا میشود، بلکه عامل گرفتاری به عذابی بینظیر در قیامت میشود که کسی دیگر غیر از ثروتمندان تارک تکریم یتیم با آن مواجه نخواهند شد.(فجر، آیات ۱۶ تا ۲۵)
از سنتها و قوانین الهی که باید آن را شناخت و مراعات کرد، تکریم یتیمان و توجه به آنان و پناه دادن و فراهمآوری مکان مناسب برایشان و رهانیدن از سرگردانی و بیپناهی است.(ضحی، آیه ۶)
هر چند که مسئولیت ثروتمندان در این رسیدگی به ایتام فزونتر از دیگران است، ولی این وظیفهای همگانی و عمومی است. بنابراین، کسی که یتیمان را تکریم نکند نه تنها مورد نکوهش الهی قرار میگیرد بلکه موجبات ذلت و خواری و نیز عذاب اخروی را برای خویش فراهم آورده است.(فجر، آیات ۱۵ تا ۲۰)
این ذلت در دنیا با کاهش ثروت یا حتی فقر برای ثروتمندان اتفاق میافتد؛ زیرا کسی که تکریم یتیم نکند و آنان را پناه ندهد و از نظر مالی و غیر مالی رسیدگی نکند، با خشم الهی مواجه میشود و خدا بر او تنگ میگیرد تا بیدار شود و بداند که مال و ثروت چیزی جز ابزار ابتلای الهی نیست تا دانسته شود چه کسی به درستی از مالش برای کارهای خیر از جمله تکریم یتیم بهره میبرد.(همان)
تکریم یتیم سبب عزت و تکریم الهی میشود. تکریم الهی نسبت به کسی به سبب ثروت او نیست، بلکه به سبب اکرامی است که نسبت به یتیم دارد؛ زیرا «کلا» در آیه: کَلاّ بَلْ لاتُکْرِمُونَ الْیَتِیم، در َمقام دفع این توهم است که کرامت انسان به سبب برخورداری از ثروت میباشد در حالی که خدا با دفع این توهم بر آن است تا بگوید اگر تکریم از سوی خدا برای شخصی تحقق مییابد به سبب تکریم یتیم است؛ و اگر تکریمی نسبت به یتیم انجام نشود، چنین شخصی در پیشگاه خدا اصلا اهل کرامت نیست و خدا تکریمی نسبت به او ندارد.(همان؛ المیزان، ج ۲۰، ص ۲۸۳)
به هر حال، از نظر قرآن، ایتام وسیله امتحان برای ثروتمندان هستند تا اگر تکریم کردند، اهل کرامت شوند و اگر ترک تکریم کردند، خوار شوند و خدا در همین دنیا نیز بر ایشان تنگ گیرد.(همان) البته ارزش حقیقی تکریم و اکرام ایتام در دنیا آشکار نمیشود، بلکه در قیامت روشن میگردد که روز بروز و ظهور حقایق و آثار اعمال است(فجر، آیات ۱۷ و ۲۳)؛ زیرا مقصود از «یتذکر» در آیه: یَوْمَئِذٍ یَتَذَکَّرُ الْإِنْسَانُ وَأَنَّىٰ لَهُ الذِّکْرَىٰ، به قرینه سیاق، متذکر شدن انسان به این است که بهره مندیهای دنیوی وسیله ابتلای وی بوده و او در آن کوتاهی کرده است. از جمله کوتاهی انسان در بهره مندی از مواهب دنیوی، عدم تکریم نسبت به ایتام است.همزیستی با ایتام و بها دادن به شخصیت آنان و اکرام و تکریمشان، امری ارزشمند و مورد تشویق است(فجر، آیات ۱۵ تا ۱۷؛ بقره، آیه ۲۲۰) و انسان نمیتواند از اختلاط با ایتام اجتناب کند؛ زیرا خود این رفتار نشاندهنده بیاعتنایی و کم توجهی و ترک تکریم ایشان است.(بقره، آیه ۲۲۰)
مؤمنان حقیقی که به عامل غیب ایمان داشته و رفتارهای خویش را بر اساس شریعت و سنتهای الهی تنظیم میکنند و سبک زندگی اسلامی را بر اساس فلسفه اسلامی دارند، همان گونه که به امور عبادی از نماز و حج اهتمام دارند، به امور انفاق مالی و کمک به دیگران از جمله ایتام به عنوان یک امر عبادی و الهی اهتمام میورزند. از همین رو از نظر قرآن، کسانی که مراقب نماز خویش هستند و در حقیقت عنوان حقیقی «مصلین» را دارند و نمازگزاری شاکله و شخصیتشان شده است، نسبت به ایتام توجه و اهتمام داشته و به امور ایشان رسیدگی میکنند(ماعون، آیات ۱ تا ۵)؛ زیرا این امور برخاسته از همان ایمان حقیقی آنان است که آخرت را بر دنیا ترجیح میدهند نه آنکه ثروت و قدرت دنیوی برایشان اصالت داشته باشد.
احسان به یتیم
احسان به یتیم از وظایف و تکالیف الهی مؤمنان است.(بقره، آیه ۸۳) آنان به توصیه الهی به یتیم میرسند و احسان میکنند و آن را خیر میدانند که برایشان تا قیامت میماند.(نساء، آیات ۳۶ و ۱۲۷) اولویت احسان و نیکی به ایتام پس از احسان به والدین و خویشان مطرح است(نساء، آیه ۳۶)؛ یعنی اولین گروه والدین و دومین اولویت خویشان و سومین ایتام هستند.(همان) بنابراین، اگر کسی میخواهد در مقام محسنین یا ابرار قرار گیرد باید به ایتام توجه داشته باشد و به آنان احسان کرده و نیکی نماید.(همان؛ بقره، آیه ۱۷۷) احسان به ایتام چنان با اهمیت و ارزشمند است که خدا درباره آنان از بنی اسرائیل پیمان گرفت.(بقره، آیه ۸۳)
تربیت رشدی یتیم
رفتار تحقیرآمیز با ایتام حرام است(ضحی، آیه ۹؛ ماعون، آیات ۱ و ۲) و بر همگان است تا کرامت انسانی یتیم را صیانت کنند و رفتارهای تلخ و تند نسبت به آنان نداشته باشند و ایشان را از خود نرانند(همان)، بلکه لازم است تا با معاشرت با آنان نه تنها به عواطف و احساساتشان اهتمام کنند، بلکه شرایط رشد و بلوغ کمالیشان را فراهم آورند؛ زیرا بدون اختلاط و معاشرت نمیتوانند به این امور اهتمام ورزید. تکریم و احترام به ایتام به این نیست که از معاشرت با آنها اجتناب شود؛ زیرا برخی برای اینکه گرفتار تبعات و پیامدهای بیاحترامی نسبت به یتیم نشوند، از ایشان اجتناب میکنند که این خود رفتاری بدتر و زشتتر است. بنابراین، بر همگان است تا با ایتام معاشرت داشته باشند و حتی برای تربیت و آموزش و پرورش ایشان تلاش کنند.(نساء، آیه ۶)
واجب است تا اموال یتیمان را پس از بلوغ در اختیار آنها گذاشت، اما این زمانی است که رشد اقتصادی آنان ثابت شود؛ شکی نیست که تحقق رشد بدون تعلیم و تربیت ایشان ممکن نیست، بنابراین، لازم است تا با معاشرت و تعلیم و تربیت آنها را به بلوغ رشدی رساند و سپس با تشخیص رشد به ویژه رشد اقتصادی که غیر از بلوغ جنسی است، اموال را به دستشان داد؛ زیرا اگر دانسته شود که یتیم گرفتار سفاهت است نمیتوان اموال را در اختیار آنها گذاشت، بلکه باید تحت اختیار اولیای امر یتیم باقی بماند.(نساء، آیات ۵ و ۶) رفتاری که با یتیم در پیش گرفته میشود، ضمن تکریم و احترام به او، باید بر اساس قواعد آموزشی و پرورشی باشد.
از همین رو خدا در قرآن بر «قول سدید» تاکید دارد؛ زیرا لازم است تا با سخن محکم و استوار بر اساس قواعد آموزشی و پرورشی، افراد ضعیف از جمله یتیم آموزش و پرورش یابند و به بلوغ برسند.(نساء، آیه ۹) ترک تعلیم و تربیت صحیح نسبت به ایشان خیانت در امانت است؛ زیرا اگر یتیم به درستی آموزش و پرورش نیابد نمیتواند بار مسئولیتهای الهی خویش را به دوش کشد. پس تکریم یتیم به معنای ترک آموزش و پرورش او نیست، بلکه باید او را به درستی بر اساس قواعد آموزشی و پرورشی حمایت کرد و با او معاشرت و اختلاط داشت.(همان)
باید توجه داشت که از نظر قرآن، کرامت و احترام نزد خدا رهین برخورد کریمانه با ایتام است.(فجر، آیات ۱۵ تا ۱۷) البته وجوب معاشرت و اختلاط با ایتام و برخورد کریمانه به این معنا نیست که افراد خود را به رنج اندازند و متحمل مشقات شوند، بلکه به همان اندازه متعارف، معاشرت و مراعات کنند و با سخنان حق و درست و رفتار مودبانه به دور از پرخاشگری و قهر و غلبه، با ایتام معاشرت داشته باشند.(بقره، آیه ۲۲۰) بنابراین، لازم است تا مؤمنان هنگام معاشرت با ایتام به توصیههای الهی توجه داشته باشند و آن را مراعات کنند تا به تقوای الهی برسند و از عقبات روز قیامت به سلامت بگذرند. یتیم نوازی از لوازم ایمان به روز جزاء و قیامت است.(ماعون، آیات ۱ و ۲) بنابراین، کسانی به توصیه الهی توجه و اهتمام و اختلاط مبتنی بر تکریم و احترام و تادیب دارند که به قیامت باور داشته و برای روز جزاء تلاش میکنند.
توجه به دختران یتیم
از نظر قرآن، شرایط دختران یتیم دشوارتر است؛ بنابراین، نیازمند اهتمام ویژهای هستند. لازم است اولیای امور یتیم، به مسئله ازدواج دختران نیز توجه داشته باشند؛ یعنی افزون بر اینکه باید به تعلیم و تربیت آنان توجه داشته باشند تا به بلوغ جنسی و اقتصادی برسند و مالشان را به ایشان بازگردانند(نساء، آیه ۶)، باید نسبت به ازدواج دختران یتیم اهتمام داشته باشند و برای ساماندهی به زندگیشان تلاش کنند.(نساء، آیه ۱۲۷)
تصرف در مال یتیم
از نگاه قرآن هر گونه تجاوز و تقرب ناروا به مال یتیم حرام است.(نساء، آیه ۱۰؛ اسراء، آیه ۳۴) از مصادیق این تجاوزگری تصرفاتی است که به شکل اسراف انجام میشود.(نساء، آیه ۶)
این بدان معناست که تصرفات در مال یتیم به دور از اسراف و تجاوزگری یعنی تصرفات متعارف از سوی اولیای یتیم در جهت مصلحت او جایز و روا است.(نساء، آیات ۶ و ۱۰) بنابراین، شخص حتی میتواند در قبال زحماتی که نسبت به یتیم میکشد به اندازه متعارف در مال او تصرف کند.(همان)
به سخن دیگر، تصرفات در مال یتیم در راستای حفظ منافع و مصلحت یتیم جایز و روا است؛ و از آنجا که نگهداری یتیم زحماتی دارد، شخص میتواند به اندازه متعارف اجرت زحمات خویش را بردارد.(همان؛ انعام، آیه ۱۵۲؛ اسراء، آیه ۳۴؛ بقره، آیه ۲۲۰)، اما باید مراقب بود که تصرف در اموال ایتام شرایط وسوسهانگیزی دارد که زمینهساز لغزش انسان و خروج از تقوای الهی است. بنابراین، انسان متذکر با یاد خدا سعی میکند تا ضمن اختلاط و معاشرت و مراعات امور ایتام و تصرف صحیح در اموال ایشان، از هر گونه تصرف بیجا و خلاف عدالت پرهیز کند.(انعام، آیه ۱۵۲؛ اسراء، آیه ۳۴) هر گونه تصرف ناروا و حیف و میل اموال یتیم جایز نیست(همان)، اما تصرفاتی که بر اساس مصلحت و زحمت به میزان متعارف انجام میشود، جایز و روا است.(همان)
جواز تصرف در اموال ایتام با اجازه و نظارت ولیّ، به دور از هر گونه ظلم و اجحاف و حیف و میل جایز و رواست.(نساء، آیه ۶) از نظر قرآن، رسیدن به تقوای الهی در گرو پرهیز از تصرفات ناروا در اموال ایتام است.(انعام، آیات ۱۵۲ و ۱۵۳) بنابراین، اولیای امور ایتام باید به دور از انحراف و دهن کجی به امور یتیم برسند و از تصرفات ناروا و به دور از مصلحت اجتناب کنند تا اینگونه مصلح از مفسد دانسته شود.(انعام، آیه ۱۵۲ و ۱۵۳؛ بقره، آیه ۲۲۰) بر اساس گزارشهای قرآنی، حفظ اموال یتیم و رساندن آن به دست او پس از بلوغ و تدبیر امور به گونهای که این مال سالم و صحیح به دست یتیم برسد، آنچنان ارزشمند است که حتی حضرت خضر(ع) با بازسازی دیوار تلاش کرد تا این اموال برای یتیم حفظ شود.(کهف، آیه ۸۲) در حقیقت ماموریت الهی برای حفاظت از اموال یتیم موجب میشود تا ایشان اقدام به بازسازی دیوار فروریخته کند.(همان)
به هر حال از نظر آموزههای قرآنی، حفظ اموال ایتام راهی درست برای حرکت انسان به سوی خدا است که باید به آن اهتمام ویژه داشت و از این مسیر الهی خارج نشد.(انعام، آیات ۱۵۲ و ۱۵۳)